سلول های آبی مغز من . یار طلبگی و هزار ویك . ارسال اس ام اس تبلیغاتی. سال قبل یه همچین شبی از اطراف حرم واسه همدیگه حلقه گرفتیم. با اضطراب و احساسات عجیب و غریبی که تا اون موقع تجربه نکرده بودیم منتظر فردا بودیم. فردای اون شب راه خونه تا حرم رو گریه کردم! تا پا گذاشتم تو حرم جمعیتی از دوستان هجوم آوردن سمت من که عروس بودم انگار! انقدر اضطراب داشتم که الان یادم نمیاد دقیقا کدوم دوستام بودن! کاغذ دعاهایی که نوشته بودم که یادم نره! .

خاطرات خوبي از اينجا داشتم . دست بلاگفا هم درد نكنه . به هر نظری زیر همان نظر پاسخ داده می شود . یار طلبگی و هزار و یک. طلبگی و هزار و یک . امارگیر حرفه ای وبلاگ و سایت.

عقیدهام این است که در هنر انقلاب باید دنبال یک ج ست نو باشیم. فصل هشتم زاویهی نگاه! فصل هفتم توصیف داستانی. فصل دوم جعبهای برای من.

الرحلة العاشق الی المعشوق . حضورتون رو خوش آمد میگم. السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی.

قصه های راست راستکی من. میخواهم نویسا باشم به حق نون و القلم و مایسطرون. آنچه به دلم افتاد نه از ذهنم گذشت. نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول. همه ی ما دیوانه ایم. از بانوی فعال فرهنگی بدم می آید. گذشتن زمان است و نگذشتن .

زندگی یه کوره راه بی نشونه.

درسی درباره قضاوت و پیش داوری. باید این جام شکسته شود. روزی تصمیم گرفتم كه دیگر همه چیز را رها كنم. با این هیئت درب خانه آم.