دارد جوان منتظرت پیر میشود. پیش نوشتههایم را محو کردم. و سختی دوباره نوشتن را دارم. د ر د ش از آن من است. من زنده ام و به روز شدم بلخره. به آدرس جدیدم تو بیان بیاید. ریحانه هایی از جنس م ا د ر.

دغدغه هاے ذهن پرسشڪ ر من. ܓ ختم قرآن تا ظهور . سفر به دیار خاک و خون با طعم سایبر. هو ال ذی انز ل الس کین ة. با خصوصیاتی کاملا متفاوت با هر کسی که تا حالا دیدم. به دنبال حقیقت و تشنه ی فهمیدن حقیقت. این روزها دغدغه هایم سر به فلک کشیده اند.

ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﺑﻮﯼ ﮐﺮﺑﺒﻼ ﺭﺍ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﻫﻮﺍﯼ ﮐﺮﺑﺒﻼ ﺭﺍ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ. ﮐﺮﺑﻼ ﺭﻓﺘﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﮎ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﮐﻪ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ . ﺟﺮﻡ ﻣﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺑﺒﻼﺳﺖ. وقتی میری و بر میگردی انگار برات یه رویا بوده و با خودت میگی یعنی دوباره میرم کربلا.