Date Range
Date Range
Date Range
و عشق وحشی تر از آن است که پنهان ماند. از سایه ای که ادمش رفته. با دندان گلویش را درید. شب تولدم همه گفتن آرزو بکن شعمتو فوت کن. چشمام بستم آرزو کردم و شمع فوت کردم. مامانم گفت من میدونم چی آرزو کردی. پول برای کمک به بچه ها . برادرم گفت خرید یه مزرعه تو دل کوه . من به همشون نگاه کردم و خندیدم .
غروب سرد اهواز چه قدر دلگیراست. تنم ازاین همه سرمای دلشکن سیر است. چه ناله ها که نکردیم از این غروب حزین. وقتی که می روی همه جا رنگ ماتم است. آدم نبوده ای که بدانی بهشت هم. بی اعتبار بودن حوا جهنم است! سهم من از پریدن تو یک غزل سکوت. سهم من از عبور تو یک آسمان غم است.
بے ت و با خاطره هایت چﮧ کنم. این آدرس وب دوستمه خوشحال میشم بهش سر بزنید. مي توان در قاب خيس پنجره. چك چك آواز باران را شنيد. مي توان دلتنگي يك ابر را. در بلور قطره ها بر شيشه ديد. مي توان لبريز شد از قطره ها. مهربان و بي ريا و ساده بود. مي توان با واژه هاي تازه تر. مثل ابري شعر باران را سرود. مي توان در زير باران گام زد. لحظه هاي تازه اي آغاز كرد.
و از یاس سخن ها گفتن. همه را با هم و با. و در آن باز کسی.
من هنوز غرق گذشته ی خویشم که. نمی گذرد! پنجره ها کلافه اند. اینقدر پنجره ها را زجر ندهم. برگرد و نگاه کن از من چه ساخته ای! ویرانه ای از پوست و استخوان. این عاقبت کسی ست که چشمان خیس تو را دید. زودتر به استخوان می رسند! نعره های هیچ شیری خانه چوبی را خراب نمیکند. من از سکوت موریانه میترسم ! برای خودم مینویسم اما تو بخوان.
شکلک ها و اسمایل های زیبا. گاهى بى هيچ بهانه . كسى را دوست دارى . گاهى با هزار دليل هم . نميتوانى يكى را دوست داشته باشى . وقتی که میبینه ناراحتی . آغوش اونی که دوستش داری.
اي كه راحت ميتواني از زليخا بگذري. حال خود داني كه بايد بگذري. معصيت راه مرا از شش جهت بسته ولي. پاي شش گوشه صدايت ميزنم تا بگذري.
پس نبودنت هم مرا رنج نمی دهد! مغرور و خود شیفته نیستم. ولی یاد گرفتم که تو زندگیم. خداحافظ تو فرهنگ لغت من. جوابش فقط یه کلمه است. ترک میکنم و تنهایت میگذارم. تا بیش از این انرژی ات را صرف نکنی برای. و عاشقانه بی وفایی کردن. و هر چه بیشتر خودت را از چشمم انداختن! و چه حس پوچی بود این که میپنداشتم. معلم ها به ما یاد دادند. جای خالی را باید پر کرد.
نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۲ساعت توسط ghazal. نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت توسط ghazal. ما به سرعت از بچگیمون دور شدیم. کوچیک که بودیم چه دلای بزرگی داشتیم. حالا که بزرگ شدیم چه دلای کوچیکی. کاش دلامون به بزرگی بچگی بود. کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم. کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود. کاش قلبها در چهره هامون بود. حالا اگه فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمه و ما به همین سکوت دل خوش کردیم. سکوتی که سرشار از ناگفته هاست.
La position des blocs a été enregistrée.
La vie et injuste! 346;ĄŁÚŤ βĨEŃVEŃÚE. Sisi Tkt sister On gére StOo les putes. ET manque toujours le Besth qui est devenu un délinquant.
X exit light , enter night x. X entre , visite et laisse des cOms x. Et évite les cOms anOnymes sil te plait! Er pi ben bOnne visite je né rien de plus a ajOuter. Et pi laisse ladresse de tn blog osi je pOurrai. Aller le vOir cOme sa. Abonne-toi à mon blog! Je pensais f0rtement que plus pers0nne ne visitez ce bl0g. Apparemment enc0re quelques visites se f0rgent .
Day 13 Catie the Cocoon Macro. Side, see the wings.
Abonne-toi à mon blog! Poster sur mon blog.