واقعا لعنت به این بلاد و قوانین یک جانبه و مسخره اش. اصلا انسانیت توش تعطیله و به شدت هم مطابق نظر افراد تغییر میکنه. بیاین از ته دل برای هم دعا کنیم. امیدوارم به اینکه سختی های منم تموم میشه. ولی اوضاع جسمیم رو هم بهم میریزه. دعا کنین زودتر تموم شه. ولی دعا کنین زودتر انجام بشه. خوب و بدش و نمیدونم.

کفشهایم را می پوشم و در زندگی قدم می زنم . من زنده ام و زندگی ارزش رفتن دارد . آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم گوش ناامیدی را کر کند . زندگی به سادگی رفتن است! به همین راحتی . زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد . بیش از نیم قرن از خدا عمر گرفتم ولی هنوز اونی نشدم که هم خدارو خوش بیاد و هم خودم خوشم بیاد . چه دنیای عجیبیه ! چه دنیای عجیبیه ! با پدر خانومم رفتیم مجلس فاتحه خونی .

دوستان میخواستم ازتون خواهش کنم که با اون دل های پاکتون برا مشکلم دعا کنید . و اگه براتون مقدور هست در حدی که میتونیدبرای رفع مشکلم صلوات بفرستید. ولی بازم خداروشکر که مشغول شد. صبح خواهر وحید اومدبرا عید دیدنی و یه نیم ساعتی م.

ماجراهای خانم توت فرنگی و آقای گلابی. خواستم یادم باشه هنوز دندون درد دارم و اوخ اوخ کنان چمدون بستم. خواستم یادم باشه گوجه گیلاسیمون موقع خواب بازیش گرفت و شوخی شوخی با سر کوبید به بینیم و من از درد ضعف کردم و کلی گریه. یه چندروز بریم شمال! گوجه گیلاسیم.

در راستای شش تیر و عواقبش. هفدهم همین ماه برای تهتغاری نوبت دکتر داشتیم. همراه همسری و دوعصای زیربغلش بردیمش مطب. قطعا منم هربار مطمانش میکردم که همه چی خوبه. حتی از خوب هم بهتره. اما یه غمی توی چشماش برق میزد و با استرسی که پراز وجودش بود. منم باز از همون .

به نام خداوند بخشندۀ مهربان. شق ماست و صبح بسیار زود برخواستم. ی بر سر راه تو. بگذارم تا بدانی که ع. دیگر واژه های کافی نام کرر برای بیان احتیاج و محب تم به تو.

هر طایفه ای به من گمانی دارد , من زان خودم چنان که هستم هستم. نوار مغزی یک زند گی. هر طایفه ای به من گمانی دارد , من زان خودم چنان که هستم هستم. مهم نیست اهل کجا باشی. مهم اینه که اهل و به جا باشی. منطقه ی زندگیت مهم نیست. فکر میکنم بیشتر از این نیازی به توضیح نباشه. اگر مرا شناختید به رویم نیاورید. دوست ندارم دوستان مجازی ا م حقیقی شوند. گاهی مجازی بودن بهتر از حقیقی شدن است. میدانم اخلاق گندی ست ولی اینجوری راحت ترم.

دلیل تنهایی مان این است. همه ی اون تعریف هایی که کردید توو وجود خودتونه. من موهام لخت بود! .

حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی. حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی. یه کوچولو اینفورمیشن درباره لولا پالوزا. اینجا نه از کسی نوشته میشود و نه برای کسی. روزی که دیگر صبحی وجود نخواهد داشت . پلی باشد که جمعه را.