به نام خداوند بخشندۀ مهربان. شق ماست و صبح بسیار زود برخواستم. ی بر سر راه تو. بگذارم تا بدانی که ع. دیگر واژه های کافی نام کرر برای بیان احتیاج و محب تم به تو.

دختری مسلمان آن هم شیعه ولایی. نمی گویم حتما چادری باشیم. اصلا هر طور که می خواهیم. مگر غیر از این است. که برهنگی ما را می خواهند. خودم را ارزان نمی فروشم. قیمتم را خدا می داند و بس. کاری نمی کنم که تو با دید حیوانی ات. مثل یک حیوان به من نگاه کنی.

احوال این روزای ما! پنجشنبه ۱۶ دی ۹۵. همه چی اروم نیس ولی خب خوبم! چون خیلی وقته نبودم میخوام اول تیتر چیزایی که میخوام واستون. تعریف کنم و بنویسم! حسین اقای نفرت انگیز. فاطی پ و نی نی تو شکمش. اقا این یه پست تقریبا طولانیه هرکی حال نداشت نخونه تهش اینه که من. از مرتضی بگم که دوسه روز قبل از شب یلدا با هم بیرون رفتیم این دفعه با. دفعه های قبل فرق داشت! ولی خب من هنوزم همون چاقالوی بدجنسم که دوسش نداره. یه هفته اونجا کار کنم و بعد بهم کار میده بیارم مغازه خودم.

اول این که خوش اومدید به وبلاگم. بعد از اون این که من به خاطر این که بلاگفا خراب شده مجبورم توی این وب خاطراتمو بنویسم. و مثل این که موندگار هستم از این به بعد اینجا مینویسم. درسته احساس غریبگی میکنم اما همه مطلب هایی که تو بلاگفا نوشتم و همچنین تو اوابلاگ رو انتقال دادم به همینجا. 2و3 ساله دارم تو بلاگفا مینویسم و خیلی سخته دل کندن ازش. رمزم فقط به کسایی که وبلاگ دارن داده میشه. بی معرفت نیستم پس امیدوارم شماهم بی معرفت نباشید. و یه دوستی محکم باهم داشته باشیم.