هشت دوربین مداربسته دنیا! دوربین هادر زندگی من و شما نصب شده است چه بخواهیم و چه نخواهیم. فقط این دو ملک یک تفاوتی با هم دارن.

در چشمهایی که تمام چشمها را دوست میدارد. جوهر قلم ذهن ام ته کشیده است. به رابطه جدیدی پی برده ام. سرزمین قلب ات را که نفس ات فتح کرده باشد. تو هم ته می کشی. از دل برآید آنچه بر ورق زندگی ات جاری می شود. من از تکرار سرما زیر ناخن های خون آلود وحشت کرده میترسم. من از آوار سنگینی که می ریزد به روی کودک بی خانه می ترسم. من از جغدان که می تازند بر بال پرستوهای بی کاشانه می ترسم.

دریا غریق مرحمت بی کران تو. هفت آسمان تجلی رنگین کمان تو. خورشید ناز می کشد از ذره های خاک. آنجا که صبح می گذرد از کاروان تو. صدها فرشته بال نهادند بر زمین. تا دامن خدیجه شود میزبان تو. بهتر شد آن زنان قریشی نیامدند. حوا و مریم اند پرستار جان تو. بر قلبهای خسته ما هم نزول کن. ای جبرئیل تا به سحر هم زبان تو. یک شاخه یاس در دل مجروح کاشتیم. تنها به احترام مزار نهان تو. د ر بارش است رحمت بی حد ابر تو.

حرف هایی که نباید گفته شوند ولی باید نوشته شوند. حرف هایی که نباید گفته شوند ولی باید نوشته شوند. در حیرتم که چه نویسم. بیدار در کار خود بیدار است! وانگهی نویسنده چه نویسد. و از دست خویشتن در فریاد است. پیری و جوانی چو شب و روز برآمد. ماشب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم. و ما هنوز بچه ایم! نکته نود و نهم. جواب اگر بدهی دروغگویی! .