Date Range
Date Range
Date Range
تجربیات یک بیمار ضایعه ی نخاعی. لینک های مفید و مورد نیاز برای بیماران نخاعی.
همچنین توجه داشته باشید که نظر دادن وظیفه نیست.
باز من تصمیم گرفتم برنزه کنم و باز هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید! خدایی یهو دیدین تگرگ و کولاک شد بدونین من می خواسته ام دیپ تن کنم! خوشحال نیستم که نوشتن و وبلاگستان خلوت شده ولی فضای اینستاگرام یه جوریه که من میترسم. همچنان وبلاگم و کلماتم رو ترجیح میدم . من یه بلاگرم نه یه فوتو بلاگر. روز سومی که اومدن خون.
این نوشته ها اسمش نقد نیست. خاطرات یک گیشا آرتور گلدن. چهارشنبه 21 مردادماه سال 1394. از زمانی که دختربچه کوچکی بود و در کلبه پدر پیر و ماهیگیرش به همراه خواهر و مادر بیمارش زندگی میکرد. از آن بعدازظهری میگوید که بهترین و بدترین روز زندگیش بود. از دیداری که او را در مسیری قرار داد که در انتهایش بنشیند و برای ما داستان زندگیش را بازگو کند. اول اینکه یادداشت پشت کتاب فاجعه است. یک فاجعه داستانی! وقتی کتاب را به پ.
من و زامبی ها و کونگ فوی پسرک. من و اوریون و پسرک. یک خاطره ی چهارشنبه سوری ای! به یاد معبد کوچکم. ترجمه و نوشته های امیرمهدی حقیقت. تلخ و شیرین های مهدی آریان.
غیر از کودک درون و سگ درون که مدت هاست با هم اخت کرده بودیم و رفاقتی داشتیم حالا تازگی ها شاهد حضور فعال یک هیولای درون هم هستم که به صورت محسوس در مواقع خاص خود نمایی میکنند و رخ می نمایاند. هیولای مورد نظر نیازی به شست و شوی دست ها پیش از قضا نمی بیند و یا اگر ببیند به نظرش قابل اقماض و چشم پوشی است! و بلافاصله بعد از تمام شدن کارش پشیمان م یشود و سنگینی اش می ماند برای من بیچاره! نوشته شده توسط پروانه.
وقتشه بعد از یکسال تجربه زندگی از نوع و جنسی دیگر از انتخابمون حرف بزنم از اینکه تا اینجا چه حسی دارم و چه تصمیمی دارم. راستش دوستهای گلم بی هیچ شکی پارسال سختترین سال زندگیمون بود. بیشتر این سختیها بخاطر شرایط خاص ما بود. زندگی در نیویورک بدون فاند.
Movies, Chocolate and Hot Tea. Things you cant tell just by looking at her. تغذیه پزشکی و رژیم های درمانی. خبرنامه کتاب های رایگان پارسی. دست نوشته های پری کاتب.
یکی از این عاشقانه های محبوب more than words است که همیشه هوش و حواسم را می برد. عاشق آن نوای تک و تنهای گیتارم و جذابیت گیتاریست با آن چهرۀ نمی دانم سرخ پوستی یا امریکای لاتینی اش که دل می برد! گوش کنید و البته با سد شکن. M ore T han W ords. I want to hear from you. But if you only knew.
Feuilletez la plaquette Printemps-été 2015.
و بر روي پرده شب. تمام روزهاي زندگي ام را مانند فيلمي مي ديدم . يكي مال من و يكي از آن خداوند. آنگاه ايستادم و به عقب نگاه كردم.