ツعاشقانه های هزار و یک شبツ. من برایت شهرزادی می شوم که نه هزار شب همه شب جاری شود. ب عد يه سآل سخت برگشت م. ميخآم دوبآره اينجآرو رآه بندآزم. دل م وآسه همتون تنگ شده. روزآي خيلي بدي رو ميگذرونم. كآش تموم شه زودتر اين روزآي مزخرف. دل م يه عآلمه تنهآيي ميخوآد . يه عآلمه پيآده روي بدون خ ست گي. از اين به ب عد خود م مينويس م. چقدر که دل خوشی دارد! .

اﻣﺎﺑﺪان ﺗﺎ آﺧﺮﻋﻤﺮدرﮔﯿﺮ ﻣﻦ ﺧﻮاﻫﻲ ﺑﻮد. ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺗﻮرا از ﭘﺎ در ﺧﻮاﻫﺪ آورد. دنیا بازیهایت را سرم در آوردی. محتاج یک خواب بی بیدارم. ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺯ ﺳﺮﺗم ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺍﺳﺘ. گاهی دلم از هر چه آدم است می گیرد. گاهی دلم دو کلمه حرف مهربانانه میخواهد. نه به شکل دوستت دارم. و یا نه به شکل بی تو میمیرم. دلتنگ نباش,امیدت به خدا.

من از یک شکست عاشقانه می آیم. بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند. سرزنش هایشان را خواهم پذیرفت به بهانه تولد حقایق غم انگیزی که درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند . شکست نه برای پنهان کردن است و نه بهانه پنهان شدن. ع ش ق واژه ی غریبیست عشق.