این وبلاگ برای همیشه بسته شد. من یک درخت جدی ندیده ام. یک پرنده ی جدی ندیده ام. یک طلوع جدی ندیده ام. یک شب پرستاره ی جدی ندیده ام.

ديده ها در طلب لعل يماني خون شد يا سخن اين است كه ما بي تو نخواهيم حيات! همسر ميگه انسان در تعارضه كه خود واقعيش جلوه گر ميشه و بعد هم شروع ميكنه به يافتن كه ذاتي ماست و بعدتر هم از شك به يقين مي رسه. مي گه اين تعارض ها خوب هستند. اين قانونيه كه خداگذاشته او حتمن مبتلات مي كنه وامكان نداره كه رهات كنه. اما انسان دلش ميخواد جلوش باز باشه كه ليفجر امامه.

فعلا اسم بلد نیستم بذارم. منم مثل همیشه که حرف زدن بلد نیستم ساکت کنارت راه میومدم. یه جوری که نیم قدم جلوتر باشم ازت تا بتونم وسط حرف زدن برگردم نگاهت کنم. جملههات که تموم میشدن می خندیدی. پام گیر کرد به زمین. هول کردی و یه جیغ نصفه زدی. از این سایه تا سایهی بعدی قلبم تند تند میزند مبادا آفتاب شدید پژمردهت کند. این آهنگ ه رو ازش خوشم میادش! .

کامنت ها غیر فعاله و لینک ارتباط با تورنادو را هم حذف کردم,تا تیر ماه نیستم, ولی کماکان دوستون دارم. 1391 - حوصلهی عجیبی دارم که فانتالیزا که هیچ, خانم خالقیان هم حیرانمه. خانم خالقیان مسئول یکی از آزمایشگاه ها. ما برقیا کارمون اینه که وقتی یه مداری بهمون دادن, یا خودمون طراحی کردیم, اول با نرم افزارهای ذیربط شبیه سازی کنیم, بعدش رو یه همچین بردی پیاده کنیم و. حالا اگه جواب گرفتیم, در صورت نیاز پی سی بی بزنیم که لحیم کاری و اینا مربوط به همین پی سی بیه.

بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه. دیگر از آدمیان نبودن! مونتسکیو کتابی دارد به اسم روحالقوانین که در آن انواع حکومت را بر اساس دو مفهوم طبیعت. طبیعت هر حکومت در واقع همان چیزیست که باعث حکومت بودن آن میشود و اصل هر حکومت احساسیست که برای کارایی حکومت افراد را برمیانگیزاند! ۱- حکومت جمهوری. طبیعتش که جمهوری بودنش است. اصلش هم یک چیزیست شبیه به فضیلت! ۲- سلطنتی. طبیعتش یک نفره بودن قدرت و سلطنت بر اساس قوانین. است اصلش هم شرف است! .

من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم. مقدمه یک سفرنامه رویایی! اولین خاطراتم از فاطمیه بر میگردد به اولین سفرم به مشهد. سال اول یا دوم ابتدایی بودم که به همراه خانواده برای اولین بار راهی مشهد شدیم. عادت نداشتم که آن هم در بهار و روز های به نسبت خنک تر و سردتر سال اتفاق میافتاد.