Jakarta - 23 -28 nov. Vrijdag, 23 november 2012. De vlucht naar Jakarta is goed verlopen, overstap in Kuala Lumpur en om 18. 15 uur landde het vliegtuig op Indonesische bodem. visum betalen, visum halen, stempels, door de douane en bagage halen. Op kar laden en naar de uitgang. 4,5 uur later komen we aan bij het huis van Nur. Zoals ik Nur ken uit Nederland staat de agenda weer helemaal vol. Even wat eten en het hu.

تصمیم گرفتم برای دخترم باران وبلاگی درست کنم.

برای تویی كه قلبم را شكستی می نویسم. تویی كه خاطراتت تنها امید زیستن برای من است. این لطافت که تو داری همه دلها بفریبد. بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید. روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید. صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را. تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید. این لطافت که تو داری همه دلها بفریبد. وین بشاشت که تو داری همه غمها بزداید. رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد. که در کامم به زهرآلود شهد.

تلخم مثل یک خار ک سبز. روزمرگی های یک واپس زده. بودن برای بودا یا بودا برای بودن. این راه نمود دیدن حقیقتی نهفته است.